توضیحات
بخشی از کتاب «منتقدی از شوروی سابق»:
چشمهایم بیدار شده اما بقیهی بدنم خواب است، این روزها این طوریام؛ اول چشمهایم بیدار میشود، بعد زانوی پای چپم. مدتهاست که درد میکند و از همین تیر کشیدنش است که میفهمم بیدار شده. بعد از زانو کمکم میتوانم دستهایم را تکان بدهم و به پهلو بیفتم. دیروز جواب ام.آر.آی را به دکتر خانوادگیمان نشان دادم. میپرسید وقتی چشمهایم بیدار است و بقیهی بدنم خواب، فکر هم میکنم یا نه؟ دکتر میگوید مغز آدم اولین جایی است که از خواب بیدار میشود. میخواهد بداند وقتی چشمهایم باز است، عقلم هم شروع به کار کرده یا نه؟ واقعیت این است که عقلم در بیداری محض هم درست کار نمیکند چه برسد به وقتی که فقط چشمهایم بیدار است. اما نمیخواهم دکتر را ناامید کنم. به او میگویم وقتی فقط چشمهایم بیدار است در مورد موضوعاتی مثل لوایح مجلس، نیکول کیدمن، درمان ایدز، چیستی زمان، تبدیل سلولز به گاز مایع و مسائلی از این دست فکر میکنم. دکتر میپرسد آیا به نتایجی هم رسیدهام یا نه؟ میگویم بله، سلولز هیچ وقت نمیتواند به گاز مایع تبدیل شود، ایدز درمان ندارد، زمان میگذرد، لوایح مجلس بهتر از تبصرههای دولت است و این که اینگرید برگمن خیلی از نیکول کیدمن بهتر است. دکتر از روند درمان راضی است. میدانم با خود میگوید بالاخره یک نفر آدم در خانواده ما پیدا شده که دغدغههای بشری دارد. از دکتر میپرسم ممکن است جای دیگری از آدم قبل از بقیهی بدنش از خواب بیدار بشود؟ میخندد، من هم میخندم. پس ممکن است. باز خدا را شکر که من مرض بیدارشدن چشمهایم را دارم، خدا را شکر.
رضا ساکی پیشتر «بابا باتریدار میشود» (نشر گلآقا)، «سمساری» (نشر پرسه) و «اصن یه وضی» (نشر قاف) را منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.